اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاهر

نویسه گردانی: ZʼHR
زاهر. [ هَِ ] (اِخ ) داود معروف به الملک الظاهر مکنی به ابوسلیمان و ملقب به محیی الدین ، فرزند پادشاه مجاهد، اسدالدین شیرکوه (صاحب حمص ) ابن ناصرالدین . وی مردی دیندار بود و بنماز جماعت حاضر میشد و اجازه ای از مؤید طوسی و زینب شعریه ۞ دارد. (از الدارس فی تاریخ المدارس ج 1 ص 582).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
صورت ظاهر.[ رَ ت ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظاهر حال . هیأت ظاهر. آنچه بچشم درآید از ظاهر کسی : در هیأتش نظری کرد صورت ظاهرش پاکیزه...
اصحاب ظاهر. [ اَ ب ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنانکه قیاس و اجتهاد در احکام را تجویز نمیکردند و گفتند:اصول عبارتند از کتاب و سنت و اجماع ...
ظاهر بأمرا. [ هَِ رُ ب ِ ءَ رِل ْ لاه ] (اِخ ) رجوع به ظاهر محمدبن احمد... شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.