زأت
نویسه گردانی:
ZʼT
زأت . [ زِءْرْ ] (ع مص ) سخت خشمگین کردن کسی را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ذات الشعبتین . [تُش ْ ش ُ ب َ ت َ ] (ع اِ مرکب ) یکی از آلات رصد است و ابن الندیم در شرح حال ابن ابی عباد ابوالحسن محمدبن عیسی منجّم گوید:...
ذات الشعبین . [ تُش ْ ش َ ب َ ] (اِخ ) یکی از وادیهای علاة به یمامه است و مخلافی است به یمن . (معجم البلدان ).
ذات السواسی .[ تُس ْ س َ ] (اِخ ) کوهی است بنی جعفربن کلاب را و اصمعی گوید: ذات السواسی شعبی است بنصیبین از ینوف یا آب راهه هاست که در ینو...
ذات السلاسل . [ تُس ْ س َ س ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوعون عبدالملک در همین لغت نامه شود.
ذات السلاسل . [ تُس ْ س َس ِ ] (اِخ ) ابرق ذات السلاسل ، موضعی است بدیار عرب .
ذات السلاسل . [ تُس ْ س َ س ِ ] (اِخ ) نام موضعی به مشارق بزمین بلحا و عذره و بدانجا پس وادی قری بزمین جذام . و میدانی گوید نام آبی است ...
ذات الجواشن . [ تُل ْ ج َ ش ِ ] (اِخ ) نام زره قیس بن زهیر است که از احیحةبن جلاح بستده بود و ربیعبن زیاد آن را به غصب ببرد. (المرصع).
ذات الحنزاب . [ تُل ْ ح ِ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ).
ذات الجنادع . [ تُل ْ ج َ دِ ] (ع اِ مرکب ) بلا. سختی . داهیة.
ذات الاماحل . [ تُل ْ اَ ح ِ ] (اِخ ) یاقوت گوید گمان برم موضعی بنزدیک مکة است . یکی از حضریون گوید : جاب َ التنائف من وادی السکاک الی ذات ا...