اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زئوس

نویسه گردانی: ZʼWS
زئوس . [ زِ ] (اِخ ) پارسیان آسمان را زئوس میدانند. (ایران باستان ج 2 ص 1419 بنقل از سترابون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
زئوس . [ زِ ] (اِخ ) ستاره ای است سیارة در آسمان ششم که قاضی افلاک است و خانه ببرج حوت و قوس دارد و منجمان سعد اکبرش خوانند و آن را اور...
زئوس .[ زِ ] (اِخ ) ۞ (به یونانی ). به فارسی : زاوش . زاووش . زوش ۞ ، بسانسکریت : دیااوه ۞ ، بلاتینی : ژوپیتر ۞ ، بتوتنی : زیو ۞ یا تیو ۞ ...
زئوس آمن . [ زِ س ِ آم ْ م ُ ] (اِخ ) ۞ زئوس . خدای بزرگ معبد آمن . در کتاب ایران باستان آمده : یونانیان غالباً خدای بزرگ هر ملتی را زئوس ...
زئوس آمن . [ زِ س ِ آم ْ م ُ ] (اِخ ) نامی است که کاهن معبد آمن به اسکندر (پس از فتح مصر) داد. در ایران باستان آمده : اسکندر وقتی در مقدون...
زئوس بلوس . [ زِ ئو ب ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ بارگاهی است که در یک قسمت از شهر بابل وجود داشت .در تاریخ هرودت ص 852 آمده : درهای این بارگاه از ب...
زئوس کاریوس . [ زِ ی ُ ] (اِخ ) ۞ معبدی است باستانی در میلاسا ۞ . در این معبد اهالی میزی ۞ و لیدی بعنوان وابستگان قوم کاری حق دخول ...
تندیس زئوس خدای یونان در المپیا یکی از عظیم‌ترین تندیسهای جهان و از عجایب هفت‌گانهٔ دنیای قدیم بوده‌است.[۱] در دوران باستان المپیا مرکز مذهبی در جنوب ...
زیوس . (اِخ ) زاوش . نام یونانی مشتری . (عیون الانباء ج 1 ص 15، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زئوس و مشتری شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.