اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان آوران

نویسه گردانی: ZBAN ʼAWRʼN
زبان آوران . [ زَ وَ ] (اِ مرکب ) جمع زبان آور :
زبان آورانی که وقت شتاب
کلیچه ربودندی از آفتاب .

نظامی .


زبان آوران را بتو بار نیست
که با مشعله گنج را کار نیست .

نظامی .


نگویمت چو زبان آوران رنگ آمیز
که ابرمشک فشانی و بحر گوهرزای .

سعدی .


نگفتند حرفی زبان آوران
که سعدی نگوید مثالی بر آن .

سعدی (بوستان ).


زبان آوران رفته از هر مکان
تضرع کنان پیش آن بیزبان .

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.