اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان اندر کشیدن

نویسه گردانی: ZBAN ʼNDR KŠYDN
زبان اندر کشیدن . [ زَ اَ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) سکوت اختیار کردن . زبان درکشیدن . زبان در کام کشیدن . زبان در کام دزدیدن :
چون طمع یکسو نهادم پایمردی گو مباش
چون زبان اندرکشیدم ترجمانی گو مباش .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.