زبان بر. [ زَ ب ُ ] (نف مرکب ) کنایه از خاموش کردن مدعی است بدلائل و جوابی که دیگر حرف نمیتواند زند. (برهان قاطع). جوابی که خصم راساکت و خاموش گرداند. (انجمن آرا) (آنندراج ). جوابی که اسکات مدعی بدان شود. (شرفنامه ٔ منیری ). حجت قاطع و دلیل و برهان مسکت . (ناظم الاطباء). جوابی که خصم را ساکت کند. (فرهنگ رشیدی ). رجوع به زبان بریدن شود. || بمعنی عطا و بخشش نیز آمده است چنانکه در زمان پیغمبر شاعری را حضرت رسالت فرمودند بعمرکه زبانش را ببر. عمر خواست که با کارد ببرد حضرت امیر فرمود که به او چیزی بده .
۞ (برهان قاطع). || بخشش و عطا را نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). عطا. (شرفنامه ٔ منیری ). بخشش و عطا را نیز گویند که زبان شاکی را از غیبت و شکوه ببرد. (آنندراج ) (انجمن آرا). عطا و بخشش که سائل راساکت کند. (ناظم الاطباء). رجوع به زبان بران شود.