اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان بستگان

نویسه گردانی: ZBAN BSTGAN
زبان بستگان . [ زَ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ زبان بسته . خاموشان :
ای نفست نطق زبان بستگان
مرهم سودای جگرخستگان .

نظامی .


کای جگرآلود زبان بستگان
آب جگر خورده ٔ دلخستگان .

نظامی .


تو دانی ضمیر زبان بستگان
تو مرهم نهی بر دل خستگان .

سعدی .


رجوع به زبان بسته و زبان بستگی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.