زبان بستگی . [ زَ ب َ ت َ
/ ت ِ ] (حامص مرکب ) خاموشی . عدم نطق . عدم تکلم . (ناظم الاطباء)
: سوی خانه آمد به آهستگی
نگه داشت مهر زبان بستگی .
نظامی .
بزاری بنالید زان خستگی
شفیعی نه بیش از زبان بستگی .
نظامی .
رجوع به زبان بسته شود. || زبان گرفتگی . زبان آور نبودن . فصاحت نداشتن . گیرداشتن زبان
: وگر زانکه دارد زبان بستگی
نویسد مثالی به آهستگی .
نظامی .
اینت فصاحت که زبان بستگی است
اینت شتابی که در آهستگی است .
نظامی .
رجوع به زبان بسته و زبان گرفتن و زبان گیرکردن و زبان گیر شود.