زبان بقفا. [ زَ ب ِ ق َ ] (اِ مرکب )
۞ گل نافرمان ، چرا که در پس گل مذکور چیزی بصورت زبان گنجشک دیده میشود و بهمین جهت او را نافرمان گویند، چرا که شخصی که فرمان سلطان قبول نکند برای تعذیبش زبان او از پس گردن بیرون میکشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نام گلی است بنفش که دهنش باز است و در داخل آن چیزی شبیه بزبان لوله کرده است . (فرهنگ نظام ). نام گلی . (ناظم الاطباء). یکی از انواع مهم خربقی (یکی از چهاردسته ٔ آلاله از تیره ٔ گیاهان گلدار) زبان در قفا است که هر پنج گلبرگ آن دارای مهمیز است و برای زینت کاشته میشود. (گیاه شناسی گل گلاب ص
199). رجوع به زبان درقفا، گل ، گل زینتی و گل میمون و زبان پس قفا شود.