اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان بند کردن

نویسه گردانی: ZBAN BND KRDN
زبان بند کردن . [ زَ بام ْ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عمل جادویی برای بستن زبان اقوام زن از بدگویی او پیش شوهر و امثال آن . جادو کردن . افسون کردن :
بخواب نرگس جادوش سوگند
که غمزه ش کرد جادو را زبان بند.

نظامی .


زبان بگشای چون گل روزکی چند
کز این کردند سوسن را زبان بند.

نظامی .


تا زبان بند آن پری نکنم
سردرین کار سرسری نکنم .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.