اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان تیز

نویسه گردانی: ZBAN TYZ
زبان تیز. [ زَ ] (ص مرکب ) زبان گشاده در سخن . طلق اللسان . زبان آور. گویا. اَذلَق .(منتهی الارب ). بَلتَعی ّ. (منتهی الارب ) :
کندپایم در حضور اما زبان تیزم بمدح
تیزی شمشیر گویا برنتابد بیش از این .

خاقانی .


درختش ز طوبی دل آویزتر
گیاهش ز سوسن زبان تیزتر.

نظامی .


|| نوک تیز :
غمزه زبان تیزتر از خارها
جعد گره گیرتر از کارها.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.