گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زبان داری نویسه گردانی: ZBAN DʼRY زبان داری . [ زَ ] (حامص مرکب )زبان دار بودن . رجوع به زبان دار و زبان داشتن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود