اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان درآوردن

نویسه گردانی: ZBAN DRʼAWRDN
زبان درآوردن . [ زَ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) زبان از دهان بیرون آوردن . || آغاز سخن گفتن کردن کودک . زبان باز کردن . || (نسبت به بزرگتر از خود) (در تداول عامه )، زبان درازی کردن . یک و دو کردن با بزرگتر از خود. زیر دستی که عادةً نباید به رئیس خود اعتراض کند، اینک به جدال او برخاستن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.