گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زبان سوخته نویسه گردانی: ZBAN SWḴTH زبان سوخته . [ زَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از پشیمان شده . زیان دیده . آسیب دیده . لب سوخته . دل سوخته . دماغ سوخته : زبان سوخته دشمنش چون چراغ .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود