اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان گز

نویسه گردانی: ZBAN GZ
زبان گز. [ زَ گ َ ] (نف مرکب ) چیزی تیز و تند که وقت خوردن زبان را میگزد. (آنندراج ). هرچیز که زبان را بگزد و تیز و تند و حاد و حریف . (ناظم الاطباء). چیزی که بواسطه ٔ تندی زبان را بگزد. (ناظم الاطباء). حازر؛ شیرترش زبان گز. (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). حامز؛ شیر ترش زبان گز. طَخف ؛ شیرترش زبان گز. قارص ؛ شیر زبان گز. خمر مُفَلفَل ؛ شراب زبان گز. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
زبان گزشدن . [ زَ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تند و تیز شدن . حَزر؛ زبان گز شدن شیر. (منتهی الارب ) : همچو زنبور شد زبان گز و بازدر گوارش لعاب زنبور ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.