اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان گم شده

نویسه گردانی: ZBAN GM ŠDH
زبان گم شده . [ زَ گ ُ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گنگ شده . بی زبان شده . خاموش گشته :
آری منم آن نای زبان گم شده که اسرار
الا ز ره چشم بمحرم نفروشم .

خاقانی .


چون نای شدم سر چو زبان گم شده خواهم
تا بیش ز کس دم نخرم دم نفروشم .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.