اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبدة

نویسه گردانی: ZBD
زبدة. [ زَ دَ ] (ع اِ) قسمتی از زَبَد. (لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زبدة.[ زَ ب َ دَ ] (ع اِ) کف گوشه ٔ دهن . (مهذب الاسماء). || پاره ٔ کف آب و پاره ٔ کف شیر. (دهار).
زبدة. [ زُ دَ ] (ع اِ) کفک شیر و سر آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (لسان العرب ). || پاره ای مسکه . (دهار). ۞ کره ٔ شیر. (القا...
زبدة. [ زَ دَ ] (ع اِ) لغتی است در زباد. رجوع به دزی ذیل «زبده » و «زباد» و زباد در این لغت نامه شود.
زبدة. [ زُ دَ ] (اِخ ) شهری است در روم از فتوحات ابوعبیده ٔ جراح . (از معجم البلدان ). از شهرهای ترکیه (روم قدیم ) که بدست ابوعبیده ٔ جراح ...
زبدة. [ زُ دَ ] (اِخ ) جد حسن بن محمدبن زبدة. محدث است . (منتهی الارب ).
زبدة. [ زُ دَ ] (اِخ ) دختر حارث . (منتهی الارب ). خواهر بشر حافی است او میگفت : گرانتر چیزی بنده را گناه است و آسان تر و سبک تر چیزی توبه . چ...
زبده ٔ توتیا. [ زُ دَ / دِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلورید زنگ . رجوع به دائرة المعارف بستانی : «زبده » و «زنگ » و نیز رجوع به زنگ و توتی...
زبده ٔ ترونشی . [ زُ دَ / دِ ی ِ ت َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از مرکباتی است که در قرابادین برای درمان سینه تجویز میگردد. اجزاء آن عبار...
زبده ٔ انتیمون . [ زُ دَ / دِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلورید انتیمون است .(از دائرة المعارف بستانی ). رجوع به انتیمون شود.
زبده ٔ لوز هندی . [ زُ دَ / دِی ِ ل َ / لُو زِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داروئی است که در قرابادین از ترکیب آن با چند جزء دیگر چندین نوع ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.