زبیر
نویسه گردانی:
ZBYR
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن دحمان . یکی از موسیقی دانان و نوازندگان هنرمند و معاصر هارون الرشید بود. در آن وقت موسیقی دانان دو دسته بودند، دسته ای طرفداران اسحاق موصلی و دسته ای یاران ابن جامع، زبیربن دحمان نخست جزو یاران و طرفداران موصلی بشمار بود و سپس برای خشنودی خاطر ابراهیم بن مهدی به یاران ابن جامع پیوست ، از آن پس برای رشید نوازندگی میکرد و پاداش کلان دریافت میداشت . روزی رشید شعری سرود و از موسیقی دانان خواست تا برای آن شعر آهنگ بسازند، همه ٔ موسیقی دانان که در آستان رشید گرد آمده بودند بیست آهنگ بساختند اما هیچ یک از آن آهنگها رشید را پسندیده نیامد جز آن آهنگ که ساخته ٔ زبیربن دحمان بود، و زبیر بدین مناسبت جایزه ای بزرگ دریافت داشت . (از دائرةالمعارف بستانی ). رجوع به طبری چ دخویه قست 3 ص 596 و الوزراء و الکُتّاب ص 245 و عیون الاخبار ج 3 ص 232 شود.
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) پدر یوسف بن زبیر است و یوسف از او روایت دارد.
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابوخالد. از ابان بن عثمان روایت دارد و حمادبن سلمة از او نقل حدیث کند. (از الجرح و التعدیل ج 3 ص 581). رجوع به کتا...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابوعبدالسلام ۞ بصری . از راویان حدیث بود. از ایوب بن مکرز روایت دارد و حمادبن سلمة از او نقل حدیث کند. (از الجرح و ...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی اسید مالک بن ربیعه ٔ ساعدی انصاری . ابن غسیل در حدیث خود او را زبیربن منذربن ابی اسید خوانده و علی بن حسن بن...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر. از راویان حدیث بود. قرشی گوید: زبیربن ابی بکر (در نامه ٔ خویش ) نقل کرد از ذؤیب بن عمامه ٔ سهمی که عبدا...
زبیر. [ زُ ب َ ](اِخ ) ابن ابی هالة. صحابی بود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). زبیربن ابی هالة، صحابی بود و وائل بن داود بوسیله ٔ بهی از او روا...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلیمان زبیری . رجوع به زبیری شود.
زبیر. [ زُب َ ] (اِخ ) ابن اروح تمیمی . یکی از آن دو تن است که حامل سر مسلم بن عقیل و هانی بن عروة برای یزید بودند. عبیداﷲ زیاد پس از این ...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن اشیم اسدی . پدر عبداﷲ است و عبداﷲ یکی از شاعران مشهور دوران اموی بود و در حدود 85 هَ . ق . درگذشت . ابوالفرج اصفها...
زبیر. [ زَ ] (اِخ ) ابن باطی ٔ، پدرعبدالرحمان صحابی بود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). ابن عبدالبر نام پدر او را باطیا ۞ ضبط کرده است . (از ت...