اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ز پای فکندن

نویسه گردانی: Z PAY FKNDN
ز پای فکندن . [ زِ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مخفف از پای افکندن . کنایه از کشتن . مغلوب کردن . نابود ساختن . تباه ساختن :
گرفتند نفرین بر آن رهنمای
بزخمش فکندند هر یک ز پای .

فردوسی .


رجوع به پای ، از پای افکندن ، ز پای درآوردن ، و ز پای اندرآوردن » شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.