اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ز پی

نویسه گردانی: Z PY
ز پی . [ زِ پ َ / پ ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) مخفف از پی . از عقب . پس از. بدنبال . در عقب . برای . بجهت . ازبهر :
بر همه شاهان ز پی این جمال
قرعه زدم نام تو آمد بفال .

نظامی .


مرغی که تاکنون ز پی دانه مست بود
درسوخت دانه را و پریدن گرفت باز.

مولوی .


بخاوران زپی چاشت خوان زر گستر
بباختر ز پی شام همچنان برسان .

سلمان ساوجی .


ملک دنیا ز پی طاعت دادار گزید
طالب گنج بیاید که به ویران گذرد.

قاآنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.