زجاجی
نویسه گردانی:
ZJAJY
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) ابوالعباس نحوی . همزمان ابن الرومی ، اخفش و قاسم بن عبید بوده است . رجوع به خاندان نوبختی تألیف اقبال ص 199 شود.
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن عباس ، مکنی به ابوعلی . (منتهی الارب ). حسن بن محمدبن عباس ، از علی بن محمدبن مهرویه ٔ قزوینی روایت دارد...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن ابی بکربن احمدبن علی بن عبداﷲ. ازابواحمد فرضی و ابن بکران و طبقه ٔ بعد از آنان حدیث شنیده است و من خود ...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن احمد طبری . از محدثانست . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ).
زجاجی . [ زَج ْ جا ] (اِخ ) عبدالرحمان بن اسحاق ، مکنی به ابوالقاسم ، صاحب «الجمل »، منسوب است بسوی شیخ خود که ابواسحاق زجاج است . (از منته...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) فضل بن احمدبن محمد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم ۞ ، مکنی به ابوعمرو. وفاتش در 348 هَ . ق . بزمان مطیع خلیفه . از سخنان اوست : هرکه سخن گوید از جایی که...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) محمدبن سعید عمره ٔ سرخسی . از اسحاق بن ابراهیم مروزی معدل روایت دارد و احمدبن علی بن محمد اصفهانی حافظ از او نقل حدیث ...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) یوسف بن عبداﷲ لغوی محدث ، صاحب تصانیف مفیده . (منتهی الارب ). یوسف بن عبداﷲ لغوی مکنی به ابوالقاسم ، از محدثان و مصنفا...