زجر گرفتن . [ زَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) فال گرفتن . پیشگویی کردن . فال گفتن . عیافة. زجر
: جماعتی از آن چینیان به علم ، در شانه ٔ گوسفند نگریدند و فال زجر بگرفتند. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص
103). و بسیاری از این کندا
۞ و فال گویان و و زجر
۞ و کسانی که در شانه ٔ گوسفند نگرند پیش چین گرد آمدند... ده تا از آن فال گویان و دانایان چین پیش ترک فرستاد. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص
103). و رجوع به زجر، زجر کردن ، فال ، تفال ، فالگیری ، طیره ، تطیر، عیافه و کهانة شود.