اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زحام کردن

نویسه گردانی: ZḤAM KRDN
زحام کردن . [ زِ ک َ دَ] (مص مرکب ) فشار آوردن . مزاحمت . زحام :
چو بر تو دهر به آفات خود زحام کند
ترا بصبر بر او قصد شام باید کرد.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.