زحر
نویسه گردانی:
ZḤR
زحر. [ زَ ] (اِخ ) ابن حصن ، از محدثانست . (از ترجمه ٔ قاموس ) (از منتهی الارب ). وی از جد خویش حمیدبن منهب حدیث شنید و زکریابن یحیی بن عمربن حصن طائی از او حدیث شنیده است . (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه
زهر مار کردن . [ زَ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوردن چیزی غیرمرغوب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلمه ٔ اهرمنی بمعنی خوردن .(یادداشت بخط مرحوم دهخد...