زحمت داشتن
نویسه گردانی:
ZḤMT DʼŠTN
زحمت داشتن . [ زَ م َ ت َ ] (مص مرکب ) بیماری داشتن . رنجور بودن . دچار درد و بیماری بودن . بیماری . کسالت . مرض : مولانا قطب الدین بعیادت بزرگی رفت پرسید چه زحمت داری . گفت تبم میگیرد و گردنم درد میکند. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 150).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.