گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زحمت کردن نویسه گردانی: ZḤMT KRDN زحمت کردن .[ زَ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... بر کسی ) مزاحمت کردن او را. کشمکش کردن و گلاویز شدن با او : ای مالک سعیر بر این راندگان خلدزحمت مکن که زحمت من بس عذابشان .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی زحمت کم کردن زحمت کم کردن . [ زَ م َ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب )(در تداول عامه ٔ امروز پارسی زبانان ) رفع تصدیع کردن و زحمت بر گرفتن . این ترکیب بیشتر بعنوان ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود