اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زخم رسیدن

نویسه گردانی: ZḴM RSYDN
زخم رسیدن . [ زَ رَ / رِدَ ] (مص مرکب ) رسیدن زخم . وارد آمدن ضربت . مجروح شدن . زخم یافتن . زخم برداشتن . آسیب دیدن :
وگر زآنکه ما را ز چرخ بلند
رسد از بداندیش زخم گزند.

فردوسی .


زخم بر دل رسید خاقانی
تا خود آسیب بر خرد چه رسد.

خاقانی .


و اگر زخمی برسد و عجزی فتد این عار بر جبین روزگار ما باقی ماند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش .

حافظ.


رجوع به زخم رسیده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.