اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زخم فربه

نویسه گردانی: ZḴM FRBH
زخم فربه . [ زَ م ِ ف َ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زخم درشت . ضربه ٔ بزرگ . ضربه ای که اثری عمیق و نشانی نمایان از خود بر جای بگذارد. زخم عمیق :
گرسنه چو با سیر خاید کباب
بفربه ترین زخمی آرد شتاب .

نظامی .


رجوع به زخم تیز شود. || زخم فربه شدن ؛ عیاق شدن زخم . التیام یافتن جراحت .بهم آمدن و گوشت آوردن ریش ۞ . رجوع به زخم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.