اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زخم کش

نویسه گردانی: ZḴM KŠ
زخم کش . [ زَ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) زخم کشنده . ضرب خور. جور کش . متحمل درد و ستم . زجر کش . || زخمی . زخمگین . مجروح . خسته :
در ره او چو قلم گر به سرم بایدرفت
با دل زخم کش ودیده ٔ گریان بروم .

حافظ.


رجوع به زخم کشیدن و زخم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.