اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زخم کشیدن

نویسه گردانی: ZḴM KŠYDN
زخم کشیدن . [ زَ ک َ / ک ِدَ ] (مص مرکب ) خسته و مجروح گشتن . (آنندراج ). زخم پذیرفتن . خود را در معرض زخم قرار دادن :
کسی که زخم زد او هم ز زخم خود بشکست
کسی که زخم کشید او بجان درست بماند.

میرخسرو (از آنندراج ).


نهد بر دمش چون کس انگشت خود
کشد زخم چون غنچه در مشت خود.

ملاطغرا (در تعریف ذوالفقار، از آنندراج ).


رجوع به زخم کش شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.