زر
نویسه گردانی:
ZR
زر. [ زَرر ] (ع مص ) گویک بستن پیراهن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افکندن یا انداختن یا بستن دگمه و گویک گریبان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || راندن . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). راندن و دور کردن سپاه را با شمشیر. (ناظم الاطباء). || نیزه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || موی برکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). برکندن پشم و مانند آن را. (ناظم الاطباء). || دندان گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). گزیدن به دندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تنگ کردن هر دو چشم . || سخت گرد آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگریستن یا حرکت دادن متاع را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تکان دادن متاع را. (ناظم الاطباء). نگریستن متاع را. (از اقرب الموارد). والفعل من نصر. (منتهی الارب ). || زیاد شدن عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زیاد شدن عقل و تجارب مرد. (از اقرب الموارد). || (از باب سمع) زبر دستی کردن و تعدی کردن فلان بر خصم خود. (ناظم الاطباء).تعدی کردن بر خصم . (از اقرب الموارد). || عاقل گردیدن زید پس از آنکه حماقت داشت . (ناظم الاطباء). عاقل شدن بعد گولی و حمق . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
ذر. [ ذَرر ] (اِخ ) الهمدانی . در عقدالفرید ذیل : «الوقوف علی القبور و ما بین الموتی » آرد: ابوذر الهمدانی بر قبر پسر خود ذرّ بایستاد و گفت : یا ذ...
ذرء. [ ذَرْءْ ] (ع مص ) آفریدن . (صراح ). خلق . || ذرءِفم ؛ سخن بد و بیهوده گفتن . || بسیار کردن چیزی را. || تخم افشاندن . بذر انداختن درز...
ذرء. [ ذَ رَ ] (ع مص ) سپیدی موی . پیری . سپید شدن موی . سپیدمو شدن . پیر گردیدن .
ظرء. [ ظَرْءْ ] (ع اِ) آب منجمد. || و خاک خشک بژاله و برد (کذا فی النسخ ). (منتهی الارب ).
ضرء. [ ض َرْءْ ] (ع مص ) پوشیده شدن . (منتهی الارب ).
بی ضر. [ ض َرر / ض َ ](ص مرکب ) (از: بی + ضر) بی ضرر. بی زیان : سِیُمْشان بد او مه ۞ که هرگز نجویدمگر خیر بی شر یا نفع بی ضر. ناصرخسرو.رجوع ب...
ام ذر. [ اُم ْ م ِ ذَرر ] (اِخ ) کنیه ٔ زن ابوذر غفاری است که از اصحاب حضرت رسول بود. (از ریحانة الادب ج 6 ص 220 و منتهی الارب ).
به عقیده مسلمانها عالم ذر یا روز اَلَست، زمانی است که خداوند پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یگانگیش گرفتهاست.
محتویات [نمایش]
عالم ذر در ق...
"ذر" یا "عالم ذر" عالمی است که خداوند در آن ذریات (جمع ذریه و کنایه از فرزندان که ذرات وجود پدر و مادرند) آدم را مورد خطاب قرار داد. عالم الست