اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زراعت کردن

نویسه گردانی: ZRʼʽT KRDN
زراعت کردن . [ زِ / زِ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاشتن و کشت کردن . (ناظم الاطباء) :
از قنات جامه آب معنی تر بسته شد
سرزمین شعر راتا ما زراعت کرده ایم .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


گر خدا را از برای رزق طاعت می کنی
خانه می سازی و بر بامش زراعت می کنی .

ناظم هروی (ایضاً).


رجوع به زراعت و زراعة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.