اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زرد کردن

نویسه گردانی: ZRD KRDN
زرد کردن . [ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تصفیر. به رنگ زرد درآوردن چیزی را. و زرد کردن رخسار و روی کنایه از نزار و رنجور ساختن چهره را بعلت اندوه یا عشق :
ز بهر نیا دل پر از درد کن
بر آشوب و رخسارگان زردکن .

فردوسی .


من از بی نوائی نیم روی زرد
غم بی نوایان رخم زرد کرد.

سعدی .


گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد
اکسیر عشق در مسم آویخت زر شدم .

سعدی .


رجوع به زرد و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.