زرین
نویسه گردانی:
ZRYN
زرین . [ زَرْ ری ] (ع اِ) مرغی است سپید. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
عبدالحسین زرینکوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ در بروجرد تا ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در تهران) ادیب، تاریخنگار و منتقد ادبی برجسته در ایران معاصر است. آثار او بهعنوان مرجع...
دکتر عبدالحسین زرین کوب در اواخر اسفند
۱۳۰۱ هجری شمسی در
بروجرد چشم به جهان ګشود ، تحصیلات
...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اردوی زرّین یا آلتیناردو (مغولی: Алтан Орд, Altan Ord، تاتاری: Алтын Урда, Altın Urda) نامی است که به بخشی از امپراتوری مغول (که در دست جانشینان جوچی...
قاعده طلایی یا قاعده زرین (به انگلیسی: Golden Rule) یک اصل اخلاقی است که دو مطلب را بیان میکند: 1. شخص باید به گونهای با دیگران رفتار کند که دوست دا...