گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زرین گاو نویسه گردانی: ZRYN GAW زرین گاو. [ زَرْ ری ] (اِ مرکب ) صراحی و ظرفی از طلا که به صورت گاو سازند. (فرهنگ فارسی معین ). صراحی از طلا که به صورت گاو سازند. (ناظم الاطباء) : ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاوخون خرگوش کند آبخور مارانم . خاقانی .رجوع به ماده ٔ بعد شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی زرین گاو سامری زرین گاو سامری . [ زَرْ ری وِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از صراحی و ظرفی باشد از طلا که به صورت گاو ساخته باشند. (برهان ) (از آنندر... گاو زرین گاو زرین . [ وِ زَ / زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صراحی که بشکل گاو از طلا سازند. خم شراب : چند خواهی ز آهوی سیمین گاو زرین که میخورد ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود