اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زشت کردن

نویسه گردانی: ZŠT KRDN
زشت کردن . [ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خراب و تباه کردن . بد و نازیبا کردن . فاسد و قبیح کردن :
وآنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند
خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست .

ناصرخسرو.


گرمی و سردی ترا هر دو مثال است از ستم
زآن همی هر یک جهان را زشت و نازیبا کند.

ناصرخسرو.


|| (اصطلاح کشتی گیران ) مغلوب و زبون کردن حریف . درشتی و بی اندامی کردن . (آنندراج ) :
یوسفی را که به نسبت تو بهشتش کردی
با تو گردست فروکوفت تو زشتش کردی .

میرنجات (آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زشت یاد کردن . [ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پشت سر کسی بد گفتن . غیبت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
صورت زشت کردن . [ رَ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نام کسی را زشت کردن .کسی را بدنام کردن . برای کسی سخن چینی کردن چنانکه او را از نظر اندازند :...
کاری زشت کردن . [ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اقباح . (تاج المصادر بیهقی ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.