زشت یاد. [ زِ ] (اِ مرکب ) غیبت بود به بدی . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص
107).بد یاد کردن است که غیبت و بدگویی و خبث کسی کردن باشد. (برهان ). بمعنی یاد کردن به بدی و زشتی که به تازی غیبت گویند. (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ رشیدی ). غیبت کردن . (صحاح الفرس ) (اوبهی ). غیبت و بدگویی از کسی و نمامی . (ناظم الاطباء). و به عرف خبث گویند. (فرهنگ رشیدی ). گفتار بد درباره ٔ کسی . غیبت . (فرهنگ فارسی معین )
: بتو بازگردد غم عاشقی
نگارا مکن بیش از این زشت یاد.
رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 107). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.