گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زعبط نویسه گردانی: ZʽBṬ زعبط. [ ] (ع مص ) مورد بحث و مذاکره واقع شدن ۞ . دست و پا زدن . (از دزی ج 1 ص 501). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی ضابط ضابط. [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) فراهم آورنده . نگاهدارنده . نگاهدارنده ٔ چیزی . آنکه ضبط مدینه و سیاست آن را از طرف سلطان بس باشد. شِحنه : گرد عالم... ذآبت ذآبت . [ ذَ ب َ ] (ع مص ) مانند گرگ شدن در خبث و دها. رجوع به ذآبة شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود