اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زعج

نویسه گردانی: ZʽJ
زعج . [ زَ ] (ع مص ) بی آرام کردن و از جای برکندن آن را. || راندن و بانگ برزدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآوردن چیزی را از دست کسی : زعجه من یده ؛ برآورد چیزی را از دست او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
زاج سوری . [ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج سرخ . بسیار شبیه میطرانا است و جمعی بغلط آنها را یکی دانسته اند. دارای بوئی تند و قی آور است ....
زاج سیاه . [ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن بود که کفشگران بکار برند. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی ). و رجوع به زاج اسود و زاج الاساکفه و زاج ک...
زاج مقطر. [ ج ِ م ُ ق َطْ طَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ماهیت آن : از جنس زاج اخضر است ، که ماهیت لطیف آن در زمین معدن منعقد میگردد و بهترین ...
زاج کبود. [ ج ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ترکیب وصفی کات کبود نام سولفات مس زاج مس است . (دائرة المعارف بستانی ) (الموسوعات العربیه ).
زاج لاری . [ ج ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از جنس زاج قبرسی است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به زاج و زاج قبرسی شود.
زاج محرق . [ ج ِ م ُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ازاقسام زاج سفید است . صاحب مخزن الادویه در ضمن شرح خوّاص زاج ابیض روش تهیه ٔ زاج محرق ...
زاج مطبوخ . [ ج ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از جنس زاج اخضر است که با خاک مخلوط باشد آن را با آب میجوشانند. رجوع به مخزن الادویه و رج...
زاج عراقی . [ ج ِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نام زاج الاساکفه و زاج کفشگران است و جمعی از اطباء قدیم نام دیگر آن را شحیره دانسته اند. لک...
زاج قبرسی . [ ج ِ ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نام بهترین انواع زاج سبز است این زاج بسختی شکسته میشود و از جای شکستگی آن رنگ طلائی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.