اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زعم

نویسه گردانی: ZʽM
زعم . [ زَ زِ / زُ ] (ع اِ) گفتار حق یا باطل و دروغ (ضد) و بیشتر در آنچه در او شک و شبهه است گفته شود. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). به فتح و ضم افصح است بمعنی گمان و ظن . (غیاث ). گفتار حق باشد یا باطل و دروغ ، لیکن به فتح و ضم ّ حرف اوّل افصح است بمعنی گمان و ظن . (آنندراج ). عبارت است از گفتار بدون دلیل . (از تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : و زعم امیرالمؤمنین آن است که عنایت خدای تعالی در هر دو صورت نعمت و نقمت بر او بسیار است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 309).
زعم من است کآسمان سجده ٔسگدلان کند
زآن چو دم سگان بود پشت دوتای آسمان .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زعم . [ زَ ] (ع مص ) زعامة. (ناظم الاطباء). به عهده گرفتن . قبول کردن . کفالت کردن . پایندانی کردن . (فرهنگ فارسی معین ). ضامن و پذیرفتار گر...
زعم . [ زَ ع َ ] (ع مص ) طمع کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). امید داشتن و حرص نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
زعم . [ زَ ] (ع اِمص ) پذرفتاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پذیرفتاری . پایندانی . کفالت . (فرهنگ فارسی معین ). || مهتری . (منت...
زعم . [ زَ ع ِ ] (ع ص ) شِواء زَعم ؛ بریانی بسیار چرب زود جاری شونده بر آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
به باور، به گمان، به تصور
به باور خویش، به گمان خویش، به تصور خویش
زآم . [ زُ ] (ع ص ، اِ) مرگ کریه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). معنی صحیح زآم مرگ کریه است . مرگ عاجل . (از تاج العروس...
زام . (ع اِ) چهاریک از هر چیز: زام من النهار؛ چهاریک از روز. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.