زفت
نویسه گردانی:
ZFT
زفت . [ زَ ] (ع اِ) پری . || خشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ضفط. [ ض َ ] (ع مص ) بستن . || سوار شدن . || نگذاشتن . (منتهی الارب ).
ضفط. [ ض ِ ف ِطط ] (ع ص ) مرد فربه پرگوشت و گران بدن . (منتهی الارب ).
ضفط. [ ض َ ف َ ] (ع ص ) مرد کلان جثه ٔ فروهشته بدن . (منتهی الارب ).
ذفط.[ ذَ ] (ع مص ) ذفط طائر؛ برجستن آن بر ماده و همچنین است ذفط تیس . || ذفط ذباب ؛ فضله افکندن مگس . و گفته اند که صواب در هر دو معنی با...