زلال
نویسه گردانی:
ZLAL
زلال . [ زُ ] (ع اِ) حیوان خرداندام سفیدی است که هر گاه بمیرد آن را در آب گذارند و آب را سرد کند. (از ذیل اقرب الموارد) : فهیئوا الی الزلال لارکب غداً فمر فی دجلة. (تاریخ طبری ص 1323 ج 3).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
زلال . ( زُ ) (ع اِ ) : یکی از قالب های شعر است . مراجعه شود به شعر زلال
« صدای زلال » ، اسم نامه ی مهندس ابوالفضل عظیمی بیلوردی (دادا) به دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی ( م.سرشک) در خصوص درد دل در مورد روند شعر معاصر و شعور ...
زرد و زلال . [ زَ دُ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، اصفر فاقع. زردی زرد. آبکی . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
پل آب زلال . [ پ ُ ل ِ ب ِزُ ] (اِخ ) یکی از آثار دوره ٔ ساسانی در خوزستان .
زلال . ( زُ ) (ع اِ ) : 1- سطر اول و آخر دارای حداکثر پنج ضرباهنگ در وزن مثلّثی عروضی و یا حداکثر شش عدد هجا در وزن مثلّثی آزاد باشد.
2- تعدا...
نگاهی دقیق به جریان شعر زلال
چکیده:
پرداخت عمیق و دقیق بر جریانی چون ظهور « شعر زلال » در ادبیات، راهگشای تکثیر معلومات درست برای نسل آینده ا...
نگاهی دقیق به جریان شعر زلال
چکیده:
پرداخت عمیق و دقیق بر جریانی چون ظهور « شعر زلال » در ادبیات، راهگشای تکثیر معلومات درست برای نسل آینده اس...
فنون زلالسرایی
***
(ظهور سبک زلال )
***
تاریخ پیدایش و تعریف و قوانین قالب شعر زلال
تاریخ و محل پیدایش زلال
« زلال » به عنوان ...
ذلال . [ ذِ ] (ع اِ) ج ِ ذلیل . چنانکه اذلة. و اذلاّء.
ضلال . [ض َ ] (ع مص ) گمراه شدن . (تاج المصادر) (دهار) (زوزنی ). گمراه گشتن . بیراه شدن . (زوزنی ). || ضایع ماندن . (منتخب اللغات ). ضایع شدن ...