اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زلیل

نویسه گردانی: ZLYL
زلیل . [ زَ ] (ع اِ) پالوده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) آب شیرین خوشگوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب صاف سرد و گوارا و عذب و زودگذرنده از حلق . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ظل ظلیل . [ ظِل ْ ل ِ ظَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سایه که دایم ماند و سایه ٔ کشیده و دراز و سایه ٔ تمام و کمال . رجوع به ظل شود.
زرد و ذلیل . [ زَ دُ ذَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شاید در اصل زرد و زریر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زردگونه . ناتوان . لاغر و نحیف . رنگ پریده :...
خوار و ذلیل . [ خوا / خا رُ ذَ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) ذلیل . بدبخت . بی قدر. (یادداشت بخط مؤلف ).
خوار و ذلیل گردانیدن . [ خوا /خا رُ ذَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) ذلیل کردن . بدبخت کردن .بی قدر کردن . بی اعتبار کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.