اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زمخشری

نویسه گردانی: ZMḴŠRY
زمخشری . [ زَ م َ ش َ ] (اِخ ) محمودبن محمدبن احمد ۞ ملقب به جاراﷲ و مکنی به ابوالقاسم . مولد او به زمخشر، قریه ای به خوارزم به سال 467 هَ . ق . بود. او فنون ادب را از ابونصر اصفهانی و ابومنصور خارئی و علی بن مظفر نیشابوری و جز آنان فراگرفت و یک پای وی در اثر خراج یا سرمازدگی بریده شده بود و به اعانت چوبی رفتن می توانست ، چند کرت به بغداد سفر کرد و چندی مجاورت کعبه گزید و از آن روی او را لقب جاراﷲ داده اند. وفات وی به جرجانیه عاصمه ٔ خوارزم بسال 538 هَ . ق . بود. او راست : تفسیر کشاف که در نوع خود بی نظیر است و اساس البلاغة و ربیع الابرار. او در اول به پیروی ابونصر اصفهانی طریقه ٔ اعتزال گزید و به آخر عمر به مذهب تشیع گرائید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از کبرای ائمه ٔ علم دین ، تفسیر، لغت ، نحو، ادب ، حدیث ، بیان و ازاکا برحنفیه ۞ است . در علوم آثاری دارد که در عصر وی منحصر بفرد بودند...او راست :... اطواق الذهب فی المواعظ و الخطب ، اعجب العجب شرح لامیة العرب ، الانموذج (در نحو)، الجبال و الامکنة و المیاه ، الفائق فی غریب الحدیث ، الکشاف عن حقائق التنزیل ، الکلام النوابغ المفصل ، مقامات ، مقدمة الادب ، نوابغ الکلم . (از معجم المطبوعات ). دیگر کتبی که از وی برشمرده اند از این قرارند: مقدمه (معجم عربی و فارسی )، مستقصی (در امثال ) روح المسائل ، الرائض فی الفرائض ، دیوان التمثل ، رسالة الناصحة، امالی ، اساس البلاغة، جواهر اللغة، الزاجر للصغار عن معارضة الکبار و جز اینها. (از اعلام زرکلی و کشف الظنون ) : مقدمه ٔ نحو زمخشری در دست داشت . (گلستان ). رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 1017، سفرنامه ٔ ابن بطوطه ، وفیات الاعیان ، خاندان نوبختی اقبال ، تاریخ گزیده ، کلام شبلی ، عیون الاخبار، روضات الجنات ، لباب الالباب ، حبیب السیر، تتمه ٔ صوان الحکمة، شدالازار، البیان و التبیین ، تاریخ گزیده ، غزالی نامه ، تاریخ الخلفا، ضحی الاسلام ، فیه مافیه ، ابن خلکان ج 2 ص 197، عیون الانباء، کشف الظنون ، معجم المطبوعات ، سبک شناسی ، فرهنگ ایران باستان ، تاریخ سیستان ، تاریخ ادبیات ایران ، فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار و فرهنگ فارسی معین ج 5 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زمخشری . [ زَ م َ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به زمخشری که قریه ای بوده است از قرای خوارزم . (از الانساب سمعانی ). منسوب به زمخشر... (فرهنگ فار...
علامه زمخشری . [ ع َل ْ لا م َ زَ م َ ش َ ] (اِخ ) محمودبن عمربن احمد خوارزمی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به جاراﷲ. رجوع به زمخشری شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.