زمیر
نویسه گردانی:
ZMYR
زمیر. [ زَ ] (ع ص ) غناء زمیر؛ سرود نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: راناب ویتیماس rânâb-vitimâs (راناب از کردی: rânâw ضمیر + واژه ی پهلوی ویتیماس: تعجب) **** فانکو آدینات ...
ضمیر واژه ای اربی و ناخودآگاه پارسی است؛ و جایگزین پارسی اینهاست:
هیناپ hinãp ناخودآگاه. (هیناپ از کردی هه ناو= درون)
هیناپی که آدمی از آن آگاهی در...
حرف اضافت و ضمیر. [ ح َ ف ِ اِ ف َ وَ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: و آن تائی است که در اواخر اسماء معنی اضافت به حاضر دهد ...