زمین
نویسه گردانی:
ZMYN
زمین . [ زُ م َ ] (ع اِ) اندک وقت و گاهی به تراخی اراده کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مصغر زمان ، اندک وقت و وقت کمی : لقیته ذات الزمین ؛ یعنی دیدار کردم او را در یک زمانی پیش از این . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
گرمایش زمین. گرم شدن زمین (رجوع شود به گرمایش)، نام پدیدهای است که منجر به افزایش میانگین دمای سطح زمین و اقیانوسها گردیدهاست. مترادفِ این عبارت د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مساله تعیین سن زمین و نحوه تشکیل آن از زمانهای خیلی پیش فکر بشر را بخود مشغول داشته است. علم تعیین سن و تاریخگذاری سنگها را ژئوکرونولوژی (Geochrono...
زمین گذاشتن . [ زَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بر زمین نهادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || استعفا کردن . ترک کردن . (یادداشت ایضاً).
زمین بوسیدن . [ زَدَ ] (مص مرکب ) نوعی از تعظیم بود. (آنندراج ). بوسیدن خاک برای تعظیم . (فرهنگ فارسی معین ) : زمین را ببوسد و پوزش نمودبر ...
پا بر زمین زدن . [ ب َ زَ زَ دَ] (مص مرکب ) پا بزمین کوفتن به ناشکیبائی یا خشم .
بر زمین افتادن . [ ب َ زَ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خوار و بی اعتبار شدن . (آنندراج ).- بر زمین افتادن حرف ؛ خوار و بی اعتبار شدن آن : می ت...
بر زمین افکندن . [ ب َ زَ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بر زمین زدن .به پستی و حقارت و نیستی و نابودی رساندن کسی را.
سر بر زمین زدن . [ س َ ب َ زَ زَ دَ ] (مص مرکب ) سجده کردن . (آنندراج ).