اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زمین جسته

نویسه گردانی: ZMYN JSTH
زمین جسته . [ زَ ج ُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) ۞ بمعنی زمین پیمای است که مساح و مسافر باشد. (برهان ). کنایه از مسافر و سیاح . (انجمن آرا). مساح . سیاح . مسافر. (ناظم الاطباء). رجوع به زمین پیمای شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.