اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زنگ گرفتن

نویسه گردانی: ZNG GRFTN
زنگ گرفتن . [ زَ گ ِرِ ت َ ] (مص مرکب ) زنگ زده شدن . زنگ پذیرفتن . به زنگ و تیرگی آلوده شدن . کدر شدن . تیره شدن :
همه تن گرفته ز زنجیر زنگ
ز دودش زتن زنگ کاید به جنگ .

فردوسی .


رخ روشن را زیر زره خود مپوش
که رخ روشن تو زیر زره گیرد زنگ .

فرخی .


خاطرت زنگ نگیرد نه سرت خیره شود
گر بگیرد دل هشیار تو از گیتی پند.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.