زور
نویسه گردانی:
ZWR
زور. [ زَ وَ ] (ع مص ) به دنباله ٔ چشم نگریستن . (ناظم الاطباء). || یک رویه نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برآمدن یکی از دو تندی سینه ٔ اسب و درون رفتن تندی دیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ضور. (ع اِ) ابر سیاه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).
ضور. [ ض َ ](ع اِ) گرسنگی سخت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).
ضور. [ ض َ ](اِخ ) بنوضور؛ قبیله ای است از عرب . (منتهی الارب ).
ضور. [ ض َ ] (اِخ ) پدر یحیی .صیاد ضبی . مثل است در سختی و صلابت . (منتهی الارب ).
ضور. [ ض َ ] (ع مص ) گزند رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ). گزند کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (دهار). لغتی است در ضَیْر بمعنی گزند رسانیدن بکس...
ظؤر. [ ظَ ئو ] (ع ص ) ناقة ظؤر؛ ناقه ٔ مهربان بر بچه ٔ غیر. ناقه ای که بر آن پوست پرکاه کنند تا مهربانی کند. ج ، اَظْاَّر. (مهذب الاسماء).