زور
نویسه گردانی:
ZWR
زور. [ زَ ] (ع اِ) میانه ٔ سینه یا بر سوی آن تا هر دو شانه . || جای با هم شدن اطراف استخوانهای سینه . || زیارت کنندگان ، یستوی فیه المذکر و المؤنث . یقال : رجل زائر و قوم زور و نسوة زور و قد جاء رجل زور ایضاً؛ ای زائر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شاخ خرما که برگ نیاورده باشد. || مهتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خیال که در خواب آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عزیمت قوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قوة العزیمة. (اقرب الموارد). || سنگی که در چاه کندن برآید و چاه کن شکستن آن نتواند و همچنان ظاهر بگذارد آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ضور. (ع اِ) ابر سیاه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).
ضور. [ ض َ ](ع اِ) گرسنگی سخت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).
ضور. [ ض َ ](اِخ ) بنوضور؛ قبیله ای است از عرب . (منتهی الارب ).
ضور. [ ض َ ] (اِخ ) پدر یحیی .صیاد ضبی . مثل است در سختی و صلابت . (منتهی الارب ).
ضور. [ ض َ ] (ع مص ) گزند رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ). گزند کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (دهار). لغتی است در ضَیْر بمعنی گزند رسانیدن بکس...
ظؤر. [ ظَ ئو ] (ع ص ) ناقة ظؤر؛ ناقه ٔ مهربان بر بچه ٔ غیر. ناقه ای که بر آن پوست پرکاه کنند تا مهربانی کند. ج ، اَظْاَّر. (مهذب الاسماء).